نانوا هم جوش شیرین میزند بیچاره فرهاد کلبه عشق

کلبه عشق

 

كاش ميشد يك لحظه جايمان را عوض كنيم

 شايد تو ميفهميدي چقدر بي انصافي

 ومن ميفهميدم چرا؟؟؟

نوشته شده در چهار شنبه 6 شهريور 1392ساعت 22:11 توسط حمید|

 

خسته ام!

 همه ميگويند: مگر كوه كنده ايي؟

 كسي نميداند كه دل كنده ام

نوشته شده در چهار شنبه 6 شهريور 1392ساعت 22:8 توسط حمید|

 

از تمام دنیا:

شانه ای میخواهم برای سرم

و

سری هم برای شانه ام

 

کسی خسته نیست از این بالبش پری؟!!!

نوشته شده در چهار شنبه 6 شهريور 1392ساعت 22:6 توسط حمید|

 

من از انتخاباتي كه ميگويند

 سر در نميارم

 انتخاب من فقط

تو

بودي

 كه نيستي

نوشته شده در چهار شنبه 6 شهريور 1392ساعت 22:5 توسط حمید|

 

خدا آدمایی رو که خیلی دوست داره زیاد امتحان میکنه

اینطور که من حساب کردم

حس میکنم خدا دیونه ی منه .....

نوشته شده در چهار شنبه 6 شهريور 1392ساعت 21:55 توسط حمید|

 

دلم را باز پنهانی به خلوت خودت برده ای......

بگذار بماند...

سال هاست من و دل

جدا از هم زندگی میکنیم؟!!

نوشته شده در چهار شنبه 6 شهريور 1392ساعت 21:53 توسط حمید|

 

سر به هوا نیستــــم

امــــا

همیشـــــه چشــــم به آسمان دارم

حال عجیبـــی ست

دیدن ِ همان آســــمان که

شاید "تو" ...

دقایقی پیش

به آن نگاه کـــرده ای...

نوشته شده در چهار شنبه 6 شهريور 1392ساعت 21:51 توسط حمید|

گـفــت: دُعــا کـنـی می آیـــد

گــفــتم: آنــکــه بــا دعـایــی بـیـایــد بــه نـفـریـنـی مـیــــرود ...


خـواسـتــی بــیــایــی بــا دُعــا نـیــا بــا دل بـیــا....

نوشته شده در چهار شنبه 6 شهريور 1392ساعت 21:50 توسط حمید|

این روزها تلخ میگذرد

دستم میلرزد از توصیفش!

همین بس که:

نفس کشیدنم در این مرگ تدریجی

مثل خودکشی است

با تیغ کُند....

نوشته شده در چهار شنبه 6 شهريور 1392ساعت 21:46 توسط حمید|

نوشته شده در چهار شنبه 6 شهريور 1392ساعت 17:46 توسط حمید|
p align="center"> صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد


آخرين مطالب
» <-PostTitle->
Design By : MohammadDesign.IR